چرا برخی دانشجویان پزشکی وسط راه رشته را رها میکنند؟ نگاهی به پشتپرده و دلایل واقعی ترک پزشکی توسط برخی دانشجویان
وقتی به پزشکی فکر میکنیم، اولین چیزی که به ذهن میرسد، یک شغل پرستیژدار، درآمد بالا و کمک به دیگران است. اما واقعیت این است که پزشکی فقط اینها نیست. این رشته به همان اندازه که جذاب به نظر میرسد، سختیها و چالشهای فراوانی دارد که میتواند هرکسی را از پا دربیاورد. شاید برایتان عجیب باشد که بدانید بسیاری از دانشجویان پزشکی، باوجود تمام زحماتی که کشیدهاند، در نیمهراه این رشته را رها میکنند.
دانشجوی پزشکی بودن به معنای گذراندن ساعتهای طولانی در کلاس، مطالعه بیپایان، شرکت در کارآموزیهای سنگین و مواجهه با موقعیتهای استرسزا در بیمارستان است.
خیلیها وقتی وارد پزشکی میشوند، تصوری ایدهآل از آن دارند. فکر میکنند قرار است روزی یک پزشک مشهور و موفق شوند و جان انسانها را نجات دهند. اما وقتی با واقعیت روبهرو میشوند، فشار روانی، جسمی و روحی این رشته باعث میشود بعضیها توان ادامه دادن نداشته باشند.
برای برخی از دانشجویان، این فشار به حدی زیاد میشود که احساس میکنند زندگی شخصی و روانیشان در خطر است. برای همین تصمیم میگیرند که ادامه ندهند و به دنبال مسیری بروند که با روحیاتشان سازگارتر باشد.
بسیاری از دانشجویان پزشکی به این دلیل وارد این رشته میشوند که از کودکی به آنها گفته شده این رشته بهترین انتخاب است. شاید خانواده یا جامعه به آنها القا کرده باشد که «اگر پزشکی نخوانی، شکست خوردهای!» اما وقتی به میانه راه میرسند، متوجه میشوند که شاید علاقه واقعیشان در جای دیگری باشد.
تصور کنید کسی که عاشق هنر است، بهخاطر فشار اجتماعی وارد پزشکی میشود. طبیعتاً وقتی تحت استرس این رشته قرار میگیرد و متوجه میشود که زندگی پزشکی با ارزشهای درونیاش همخوانی ندارد، احساس نارضایتی میکند و ممکن است تصمیم به ترک بگیرد.
پزشکی رشتهای است که اغلب تمام وقت شما را میگیرد. دانشجویان پزشکی بیشتر وقت خود را در بیمارستانها، کتابخانهها یا در حال مطالعه میگذرانند. این موضوع باعث میشود زمان کمی برای زندگی شخصی، تفریح و حتی ارتباط با خانواده و دوستان باقی بماند.
بعضیها به این نتیجه میرسند که این سبک زندگی، چیزی نیست که بتوانند برای همیشه تحمل کنند. آنها به دنبال مسیری میگردند که بتوانند بین زندگی شخصی و شغلیشان تعادل برقرار کنند.
درس خواندن در رشته پزشکی، علاوه بر فشار روانی و زمانی، هزینههای مالی بالایی هم دارد. شهریه دانشگاه، هزینه کتابها، ابزارهای پزشکی، و هزینههای زندگی در دوران کارآموزی، بار مالی سنگینی را روی دوش دانشجویان میگذارد.
برای دانشجویانی که از خانوادههای کمدرآمد هستند، ممکن است این فشار اقتصادی غیرقابل تحمل شود. برخی از آنها احساس میکنند که نمیتوانند این هزینهها را برای سالهای طولانی تأمین کنند و به همین دلیل ترک تحصیل میکنند.
دانشجویان پزشکی معمولاً با انتظارات بالایی از سوی خانواده، دوستان و حتی جامعه روبهرو هستند. آنها باید همیشه بهترین باشند و کوچکترین اشتباهشان میتواند باعث احساس گناه یا ترس از شکست شود.
این فشار روانی میتواند در طولانیمدت باعث شود دانشجو احساس کند که دیگر توانایی ادامه ندارد. بعضیها ترجیح میدهند رشته را رها کنند تا خودشان را از این انتظارات سنگین رها کنند.
یکی دیگر از دلایل ترک پزشکی، مواجهه مداوم با مرگ و بیماری است. برای بسیاری از دانشجویان، دیدن درد و رنج بیماران بهخصوص کودکان یا افراد مسن، تجربهای طاقتفرسا است.
آنها ممکن است احساس کنند که نمیتوانند با این واقعیت کنار بیایند و شغل پزشکی برایشان بیشازحد سنگین و استرسزا است.
تحصیل در پزشکی میتواند سلامت روان دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد. اضطراب، افسردگی و فرسودگی روانی در بین دانشجویان پزشکی بسیار شایع است.
این مسائل روانی میتوانند به حدی جدی شوند که دانشجو احساس کند ترک رشته تنها راه برای حفظ سلامت روانش است.
ترک پزشکی تصمیمی نیست که کسی بهسادگی بگیرد. این تصمیم معمولاً بعد از یک دوره طولانی فکر کردن و مواجهه با احساسات متناقض گرفته میشود.
خیلی از دانشجویانی که این مسیر را ترک میکنند، بعداً به رشتههایی میروند که به آن علاقه دارند یا شغلی را انتخاب میکنند که با سبک زندگیشان سازگارتر باشد.
ترک پزشکی به معنای شکست نیست؛ بلکه نشانهای است از اینکه فرد مسیر دیگری را برای زندگیاش انتخاب کرده است. دلایل ترک پزشکی متنوع و پیچیده هستند، اما در نهایت این تصمیم به هر فرد بستگی دارد.
اگر کسی را میشناسید که پزشکی را رها کرده، بهجای قضاوت، به او گوش دهید و درک کنید که زندگی برای هر کس مسیری متفاوت دارد. بههرحال، پزشکی فقط یک راه از میان هزاران راه ممکن در زندگی است.
زمستان پلاسمایی شروع شده، کدهای ویژه رو میتونی از تلگرام پلاسمین برداری!
دکتر حسینی عزیز که این مقاله رو نوشتی، خوبه دستت درد نکنه، اما خب چیزهای دیگری هم هست، خود شما که دانشجویی و اطلاع داری!
الناز جان، از ابتدای نوشتن این متن هم داشتم به همین مورد فکر میکردم، قطعا موارد دیگری هست که در مقاله بعدی بهش میپردازم، خود شما که قلم خوبی داری تا جایی که میدونم، پلاسمین هم که اوپن هست، مثل من درخواست بده و بنویس. اینجا که دیگه دانشگاه نیست!